آفات

شته گردو

شته گردو Chromaphis juglandicola

گردو (Juglands regia ) و شته گردو از زیستگاه اصلی خویش در چین و جنوب شرقی اروپا بطور گسترده ای به تمام نقاط دنیا پخش شده اند. در کالیفرنیا آنقدر فراوان شده اند که کپک سیاهی که بر روی عسلک آنها رشد می کند، سطح درختان گردو را می پوشاند.

اعتقاد بر این بود که شته ها با روش مبارزه بیولوژیکی از بین نخواهند رفت زیرا آنها داری قدرت تكثیر زیادی بوده بطوریکه با جمعیتی کم می توانند در دمای بهاری تولید مثل کرده، نتاج زیادی بوجود آورند که برای دشمنان طبیعی شان غیر قابل تفوق و کنترل باشند.سالیان زیاد، طیف وسیعی از حشره کشها با وجود مشکلاتی از قبیل ایجاد مقاومت در حشرات و آلودگی محیط زیست مورد استفاده قرار می گرفت.

در سال ۱۹۵۹ زنبور پارازیتی بنام Trioxys pallidus از یک باغ گردو در فرانسه جهت مبارزه با شته ها مهم شناخته شد. در مناطقی با آب و هوای ملایم، زنبورهای پارازیت بسرعت تکثیر یافته ولی در مناطق گرمتر وفقیت بسیار کمتر خواهد بود. اخیرا گونه جدیدی بنام ( T . Pallidus) از فلات گرم و خشک مرکزی ایران مهم شناخته شده و نتایج مطلوبی حاصل گردیده بطوریکه در عرض ۲ سال، مبارزه بیولوژیکی بطور کاملا موفقیت آمیز بدست آمد.

شبپره زمستانی (operophera brumata) در کانادا

این آفت در دهه ۱۹۳۰ در ایالت (Nova Scotia ) واقع در قاره اروپا بطور تصادفی شناخته شد. تا دهه ۱۹۵۰ آفت مزبور یک سوم مساحت ایالت را فرا گرفت و در مدت ده سال، خسارت لاروها در دو استان، بالغ بر ۲6۰۰۰ کورد چوب به ارزش ۲ میلیون دلار شد

از 63 گونه دشمن طبیعی شناخته شده در اروپا که به O.brumata حمله می کنند، 6 گونه در Nova scotia از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹6۰ جهت مبارزه بیولوژیکی اهمیت داشتند.

از این تعداد، تنها دو گونه پس از ۷-۱ سال کنترل خوبی از خود نشان دادند که عبارتند از :Agreypon flaveolatum Cyzenis albicans این موضوع با قانون عمومی Clausen تناقض دارد که می گوید:اگر دشمنان طبیعی با اهمیت از نظر مبارزه، برای تفوق بر آفات انتخاب شوند، معمولا آنها پس از طی سه نسل بر آفات غلبه کرده و آنها را کنترل می کنند.

اینکه C . albicans و A . flaveolatum کنترل خوبی بر روی آفات از خود نشان دادند کاملا اتفاقی بود، زیرا مطالعات بیست ساله ای که بر روی جمعیت شبپره مستانی در بریتانیا انجام گرفته بود، اشاره ای به اهمیت فوق العاده این پارازیت ها نداشت.

موضوع فوق منجر به بروز تردید در ارزش مطالعات جهت ارزیابی میزان تأثیر دشمنان طبیعی بر روی آفات شد و سر انجام دشمنان طبیعی کارآیی خود را باثبات رسانیدند.یکی از دلایل موفقیت در این مورد بخصوص این بود که هر دو پارازیت به روش متعارف خویش عمل می کردند به این ترتیب که Agreypon هنگامی مؤثر واقع می شود که جمعیت میزبان در سطح پائینی قرار داشته باشد و Cyzenis زمانی موثر واقع می گردد که جمعیت میزبان در سطح بالایی قرار داشته باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا