مطالب عمومی

غلات Les Graminces

غلات Les Graminces

یکی از مهمترین تیره های گیاهان تک لپه ای را تيره غلات تشکیل می دهد که بالغ بر 3500 گونه دارد و معمولا بنام علف چمن در تمام نقاط کره زمین دیده می شود اغلب گیاهان تيره غلات علفی و برخی از آنها درختی است و از نظر اقتصادی اهمیت بسزائی دارد چه اغلب آنها قسمت عمده غذای انسان و دام را تشکیل می دهد. برخی از گیاهان این تیره طبی و برخی دیگر صنعتی است.

ساختمان خارجی غلات :

ساقه – ساقه غلات بند بند می باشد و بین بندها اغلب خالی است و آنرا کلش ( Chaume ) می نامند ولی در بعضی از گیاهان این تیره مانند نیشکر ساقه پر است . برگ ها متناوب و در دو رديف، مقابل یکدید قرار دارند (Feuilles distiques) و در هر بند (Noeud) از ساقه یک برگ وجود دارد که دمبرگ آن غلافی شکل و تمام فاصله بین دو بند را می پوشاند. این غلاف در سمت مقابل صفحه برگی از بالا به پائین دارای شکافی است که بوسیله آن می توان برگ را به اسانی و بدون آنکه پاره شود از ساقه جدا کرد. در قسمت بالای غلاف و در حد فاصل بین صفحه برگ و ساقه زبانه کوچکی وجود دارد که آنرا ليگول (Ligule) می نامند. این زبانه که نسبتا شفاف است در گیاهان مختلف تیره غلات متفاوت است و در تشخیص دادن گونه های غلات از یکدیگر کمک عمده ای می کند . صفحه بر گی نواری شکل، دراز، با رگبرگهای موازی است و در هر دو سطح آن حفره های هوائي (Stomates) وجود دارد بعلاوه سلول های کنار برگی به تارهای نازك و کوتاهی تبدیل می گردد که با دست بخوبی احساس می شود.

ریشه – ریشه گیاهان تيره غلات افشان ( R. Fasciculee ) است و چنانچه قسمت پائین ساقه با زمین مرطوب تماس پیدا کند ریشه های طرفی دیگری از آن بوجود میاید که در رشد گیاه مؤثر است و از اینرو است که در ابتدای نموغلات (گندم، جو) زمین را غلطک می زنند .

گل – گلهای غلات بطور اجتماع و پهلوی یکدیگر روی محوری قرار دارد که آنرا سنبلچه (Epilet) نامند . این سنبلچه ها هر یک جداگانه روی یک محور عمودی قرار می گیرد و آرایشی بوجود می آورد که آنرا سنبل (Epi ) می نامند. هر سنبلچه از قسمت های زیر تشکیل شده است ( برای مثال سنبلچه گندم را که دارای سه گل می باشد در نظر می گیریم) : در قسمت قاعدة محور سنبلچه و در هر طرف آن يك فلس یا زبانه ای دیده می شود که آنرا گلوم (Glume)  می نامند ، فلس بالائی به Gl. Superieur  وفلس پائینی به Gl. Inférieur  مشهور است. قدری بالاتر از گلوم در روی محورسنبلچه یک فلس کوچکتری دیده می شود و آنرا گلومل پائینی Glumelle inferieur می گویند که در محل اتصال محور گل به محور سنبلچه قرار گرفته است محور گل حامل یک فلس دیگری است که گلومل بالائی Glumelle supérieur نامیده می شود . بالاخره در سطح داخلی گلومل پائینی دو فلس خیلی کوچک بطور قرینه قرار دارد که تخمدان را احاطه کرده و آنها را گلوملول Glumellules می نامند. در روی محور گل سه اتامين دیده می شود که بساك های آن به شکل x می باشد و در وسط تخمدان که یک خانه ایست قرار گرفته است و در بالای آن یک خامه دو شاخه ای پری شکل وجود دارد . تعداد گل در هر سنبلچه بسته به گونه های غلات گوناگون است و بتفاوت از یک تا بیست گل در هر سنبلچه می رسد بعلاوه در هر سنبلچه نیز گلهای مختلف بعضی با رورو برخی عقیم است. در بعضی از غلات مانند گندم، جو، چاودار سنبلچه ها بطور متناوب و مستقيما روی محورسنبل قرار دارد. در برخی دیگر مانند یولاف سنبلچه ها دم دار(Pedoncules)  و شکل خوشه را دارد و این طرز آرایش را Panicule می گویند. شکل و تعداد گلوم نسبت به جنس و گونه غلات فرق می کند. معمولا هر سنبلچه دو گلوم دارد که گاهی نوك تيز است مانند جنس Bromus و در بعضی مدور است مانند گندم و در جنس های دیگر فقط یکی گلوم دیده می شود مانند جنس Lolium . گلومها اغلب آزاد و گاهی بهم چسبیده بیشتر اوقات با هم مساوی و گاهی هم نامساوی است . گلومل ها اغلب صاف است ولی گاهی هم رگه هائی در آنها دیده می شود مانند گونه پوا پراتن سیس (Poa pratensis) . گلومل پائینی اغلب دنباله باریکی دارد که به اسم ریشک Arete معروف است و بسته به وضع قرار گرفتن بر روی گلومل اشكال مختلف دارد : ریشک ممکن است انتهائی باشد مانند جنس فستوکا Festuca و ممکن است نزدیک انتهائی باشد مانند جنس بروموس Bromus . و یا در پشت گلومل قرار گیرد مانند جنس آوه نا  Avena. شکل و اندازه ریشک نیز مختلف است گاهی کوچکتر و گاهی بزرگتر از گلومل است در بعضی راست و در برخی زاویه دار ویا خمیده است و گاهی اوقات دندانه های ریزی دارد .

میوه – ميوه غلات کاریو پس (Caryopse) است بدین معنی که پوسته ميوه به سطح دانه کاملا چسبیده است در بعضی مانند گندم گلوبل ها از ميوه جدا شده ودر برخی دیگر مانند یولاف گلومل اطراف میوه را پوشانده است.

تقسیم بندی غلات

تيره غلات بر حسب طرز قرار گرفتن سنبلچه ها در روی محور سنبل بچند تیره فرعی تقسیم می شود که عبارتند از :

تیره فرعی تری تیسه Les Triticdes 

دراین تیره فرعی سنبلچه ها مستقیما روی محور سنبل قرار می گیرد و فاقد دنباله می باشد و به چهار قسمت تقسیم می شود :

الف – اوتری تیسه Les Eutriticdes

ب – لوليه Les Lolites

ج – اورده Les Hordees

د- اليمه Les Elymtes

الف : اوتری تیسه

که در آنها سنبلچه از پهلو بروی محور سنبل قرار گرفته است جنس های مهم آن عبارتند از :

جنس تریتیکم Triticum (جنس گندم) یا Fronent که درهر بند محورسنبل یک سنبلچه دارد و هر سنبلچه آن دارای ۳ تا 5 گل است و بر حسب اینکه گندم لخت یا از غلاف پوشیده باشد بدو قسمت تقسیم می شود :

1-گندمهای لخت

که در موقع جدا کردن از سنیل گندم از غلاف های خود خارج می شود ومحور سنبل هم در آنها شکننده نمی باشد.

گونه معروفش تری تیکم ساتیوم  T. sativum  ( گندم زراعی) که غذای روزانه سکنه کره زمین را تشکیل می دهد . برحسب سختی یا نرمی گندم جورهای مختلف دارد

گندمهای سخت Bles durs- که محتوی مقدار زیادی گلوتن می باشد و مقدار آب آن خیلی کم است و هر هکتولیتر آن ۸۰-۸۲ کیلوگرم وزن دارد و بیشتر در نواحی گرمس کاشته می شود .

گندمهای نرم يا سفيد Bles tendres- که در کشورهای فرانسه، روسیه و انگلستان بیشتر کاشته می شود وزن هر هکتو لیتر آن از ۷۰ کیلو گرم تجاوز نمیکند و آرد سفیدی می دهد که در تهیه نشاسته از آن استفاده می کنند. گندمهای نیمه سخت  Blet demi- durs – که در جنوب فرانسه بیشتر دیده می شود . آلبومن گندم در قسمت خارج خاکستری رنگ و در وسط سفید رنگ است و یک هکتولیتر آن ۷۸-۸۰ کیلوگرم وزن دارد .

۲گندمهای غلافي

که در موقع جدا کردن از سنبل گندم از غلاف های خود خارج نمی شود و محور سنبل هم در آنها شکننده است.گونه تری تیکم رپنس T . rcpens ( گندم خزنده) که نزدیک به گونه های زراعتی است و آنرا مرغ (Chiendent) می نامند گیاهی است دائمی و بصورت علف هرز در مزارع می روید. برگهای آنرا دام علفخوار از روی میل می خورد و ريزم آنرا که بصورت قطعات ۱-۲ سانتیمتر در تجارت یافت می شود می جوشانند و بعنوان مادر مصرف می کنند.

جنس سکاله Secale

گونه سکاله سره آله S. cereale ( چاودار) گیاهی است یکساله زودرس در هر بند محور سنبل يك سنبلچه دارد و هر سنبلچه آن دارای دو گل می باشد و گلومل پائینی آن دارای ریشک بلندی است ، علف سبز آن بمصرف خوراك دام می رسد . دانه های آن باریکتر از گندم است و از اختلاط با گندم آرد مطبوعی بنام Meteil از آن تهیه می کنند چاودار در زمین های نا مرغوب و کوهستانی نیز می رود و اغلب مورد حمله قارچهای سمی واقع می شود .

ب – اوليه Les Lolites

در این قسمت سنبلچه ها بطور متناوب و مقابل (Distiques) است و بوسیله یکی از سطوحش در قسمت فرورفتگی های محور سنبل قرار دارد. هر سنبلچه دارای دو تا بیست گل و فقط یک گلوم است بجز سنبلچه انتهائی که دارای دو گلوم می باشد. جنس معروف آن لولیوم Lolium  (grass – Ray ) و گونه های آن عبارتند از :

گونه لولیوم پرنهL . perenne  ( Peronne يعنی دائمی) ( Ray- grass . Anglais)گیاهی است دائمی مخصوص نواحی مرطوب و بیشتر در زمین های رسی می روید و از سه تا شش سال ممکنست دوام کند ولی علف آن زود سخت و خشبي می شود سنبلچه آن شبیه به سنبلچه مرغ است با این تفاوت که سنبلچه مرغ از پهلو بر روی محورسنبل قرار گرفته و در ا ینجا یکی از سطوح سنبلچه مقابل دور سنبل می باشد . گونه لوليوم ايتاليكم L. italicum  ( Ray grass d Italie) -گلومل آن دارای ریشکی است که بخوبی از اقسام دیگر مشخص می شود و علف خوبی برای خوراك دام تشکیل می دهد.

گونه لوليوم تمولنتم temulentum .L يا ( چچم Temulentum یعنی مسموم کننده)

 (Ivraie cnivrante) گیاهی است يكساله قوی تر از دو گونه دیگر . گلوم های آن از سنبلچه بلندتر است و دانه های آن سمی و خطرناك است و چنانچه با دانه گندم مخلوط وارد شود خوردن نان آن تولید سرگیجه می کند.

ج- اورده Les Hordees

در این قسمت بجای اینکه سنبلچه ها هر یک جداگانه در طول محور سنبل قرار داشته باشد در هر بند از محور سنبل سه سنبلچه بیدم جای دارد که در دو ردیف واقع شده و هر سنبلچه فقط دارای یک گل می باشد و بر حسب اینکه کلیه سنبلچه ها ویا فقط سنبلچه های وسطی بارور باشد گونه های مختلف تشکیل می دهد. گلومل های جو به میوه چسبیده و پوششی می سازد که آنرا بال (Belle) می نامند و گلومل پائینی گلهای بارور دارای ریشک بلندی می باشد.

جنس معروف آن آورده ام Hordeum و گونه های زراعتی آن عبارتند از :

گونه اورده ام هکسز استیکم  H. Hexastichum  (جودو پر ) – که جو زود رس نیز نامیده می شود و در آن کلیه سنبلچه ها بارور می باشد و در نواحی معتدل و گرمسير زراعت آن معمول است .

گونه اورده ام دیستیکم  S. distichum (جو دوپر)۔ سنبل این جودارای دو ردیف سنبلچه باردار است و سنبلچه هائی که در طرفین آنها قرار دارد عقیم می باشد و بر حسب شكل سنیل و بلندی یا کوتاهی آن جور های مختلف دارد .

گونه اورده ام ولگاره H . vulgare (جو چهار پر یا جو معمولی) در هر طرف از محور سنیل دو سنبلچه قرار دارد که در وسط آنها يك سنبلچه کوچک بروی محور سنبل خوابیده است بطوریکه سنبل چهار لبه بنظر می آید.

گونه های خود رو و یا غیر زراعتی جو عبارتند از :

گونه اورده ام بولبوزم H . bulbosumکه دائمی است و بمصرف خوراك دام می رسد.

گونه اورده ام مورینوم H murinum (L’orge queue de rat) ریشک آن خیلی سخت است و چون در مخاط دهان دام فرومیرودمصرف خوراکی ندارد .

گونه اورده ام سکالینم H . secalinum که در چمن های طبیعی می روید . سنبل آن دراز و باریک سنبلچه ها کوچک و ازنظر علوفه اهمیتی ندارد و چون شبیه به چاودار است بهمین جهت آنرا L’ orge faux scigle می نامند .

د-الیمه  Les Elymées

تعداد سنبلچه در آنها متفاوت است

جنس Les Elymées

گونه اليموس آره نا ريوس E . arenarius  ( Arenarius یعنی شنی) دارای ریزمی است که برای ثابت نگاه داشتن زمین های شنی متحرك کشت می شود.

تیره فرعی آندروپوگنه Les Andropogonees در این تیره فرعی سنبلچه ها دور از محور سنبل و بشکل خوشه قرار گرفته و آرایش گل آنها پا نیکول Panicule است. گلوم ها نازك و گلومل پائینی دارای ریشک زانوئی و تمام سنبلچه ها بارور نمی باشد.

جنس های مهم آن عبارتند از :

جنس سورگم Sorghum

گونه سور کم و لگاره s . vulgare(Sorgho ) که جوگند یا ذرت خوشه ای نامدارد و در اغلب کشورها زراعت می شودگیاهی است یکساله ارتفاعش تا 5/2 مترمی رسد دانه های آن فاقد شيار است و مصرف خوراك انسانی می رسد وعلف آن بصورت خشک یا تر مورد استفاده دام قرار می گیرد . خوشه های جوگند نیز پس از جدا کردن دانه بمصرف تهیه جاروب می رسد. هر گونه سو رگم هاله پنس S . Halepense – که علف سبز آن بی اندازه مغذی است و برای خوراك دام از آن استفاده می شود ولی ساقه آن بزودی سخت و خشبی می گردد.

گونه سورگم ساکاراتم S. saccharatum  که جوگند قندی نامدارد و ساقه آن حاوی مقدار نسبتا زیادی قند است و زراعت آن از سابقه در آمریکا معمول بوده . در یکی از نژاد های آفریقائی جو گند قندی تا میزان ۲6 درصد قند پیدا گردیده و با مقایسه ای که با چغندرقند شده است در هر هکتار زمین تا ميزان ده درصد قند بیش از چغندر داشته است. بطور کلی مصرف علف سبز جوگند برای دام بواسطه وجود گلوکزید معروف دورين (Durrhine) خطرناك است . بعضی علف سبز جوان و برخی علف کاملا رسیده را خطرناك می دانند و برای احتراز از هر پیش آمد خطرناکی باید جورهائی را که مقدار گلوکز یادشان کمتر است کشت و تکثیر کرد.

جنس ساکارم Saccharum

گونه ساکارم اوفيسينارم S . officinarum ( Canne a sucre)-  که نیشکر نامیده می شود دارای ریزم هائی است که از آنها ساقه های هوائی بارتفاع 5/2 متر تا ۳ متر و بقطر 4 -6 سانتیمتر می روید در این ساقه ها فاصله بین گره ها پر و محتوی شیره ایست که ۱۶ – ۱۰ درصد قند دارد و در انتهای هر ساقه خوشه ها بطول ۳۰ سانتیمتر تا یک متر دیده می شود. نیشکر در نقاط گرم که درجه حرارت آن نسبتا ثابت و از بیست درجه پائین تر نباشد می روید و بوسیله قلمه زدن آنرا زیاد می کنند . برگهای سبز آن بمصرف خوراك دام می رسد و برگهای خشک آنرا برای سوخت مصرف می کنند. از ساقه نیشکر علاوه بر قند ملاس و همچنین Rhum بدست می آورند. از اپیدرم ساقه و برگ نیشکر بومی بدست می اید که تقریبا با موم عسل برابر است .

جنس آندروپوگن Andropogon که در آن خوشه ها بشکل بادبزنی قرار گرفته است .

گونه آندروپوگن موریکا توس A. muricatus که ريزم و ریشه های آن در عطرسازی مصرف می شود .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا