گیاه شناسی

نهاندانگان

نهاندانگان

LES ANGIOSPERMES

دانه های این گیاهان همچنانکه از اسمشان پیداست پنهان بوده و در داخل عضوی بنام میوه قرار گرفته است در عهد اول اثری از این گیاهان نبوده است ، در اواسط عهد دوم ندرتا یافت می شده و در عهد سوم فراوان شده اند و امروزه مهمترین قسمت گیاهان از آنها بوجود آمده است . نهاندانگان از حيث شکل و رنگی و قد مختلف اند و از گیاهان بسیار ریز تا درختان تنومند را تشکیل می دهند و در تمام نقاط دنيا پراکنده می باشند .

ابتدا به شرح ساختمان خارجی گل و عمل آن و در پایان به توضيح دانه و میوه می پردازیم :

گل

یکی از مشخصات نهاندانگان داشتن گل است. این گلها معمولا از یک محور کوتاهی تشکیل می شود و روی آن برگهای مخصوصی قرار دارد که بعضی از آنها عقیم و برخی دیگر بارور می باشد ، آنهائی که در قاعدة محور جای گرفته عقیم و رنگین است و معمولا در دو ردیف قرار گرفته . رديف خارج را که معمولا برگهای آن سبز رنگ است کاسبرگ (سپال Sepales) و مجموع آنها را کاسه (Calice) و ردیف داخل را که برگهای آن به رنگهای مختلف می باشد گلبرگ (پتال Petales) و مجموع آنها را جام (Corolle) می نامند. عمل این دو قسمت محافظت قسمتهای داخلی گل (آلت نر و ماده) می باشد و به طور کلی Perianthe نامیده می شود و از روی تعداد و طرز قرار گرفتن آنها است که گونه های مختلف این گیاهان تشخیص داده می شود . قسمت های دیگری که بارور است عبارت از برگهای تغییر شکل یافته ایست که حامل آلت نر (Etamine)  و آلت ماده( Pistil )  میباشد. گل برحسب اینکه فاقد تمام یا قسمتی از پریانت باشد و یا اینکه تنها دارای آلت نر و یا تنها آلت ماده باشد به گل کامل و گل ناقص تقسیم می شود. گل هائی که شامل کاسبرگ و گلبرگی بوده و دارای آلت نروماده هر دو باشد گل کامل و دوجنس(Hermaphrodite)  می نامند و اگر تنها دارای آلت نر باشد گل نر و چنانچه آلت ماده به تنهائی داشته باشد گل ماده نامیده می شود . گل هائی که تنها کاسبرگی داشته و فاقد گلبرگ باشد بدون گلبرگ (Apetales) می گویند ، چنانچه گل نر و ماده از هم جدا باشد ولی روی یک پایه جای بگیرد آن گیاه را یکی پایه ای (Monoique) می نامند واگر روی دو پایه مختلف قرار گیرد آن گیاه را دو پایه ای ( Dioique ) می گویند.

پرچم (Etamines) پرچم ها در نهاندانگان عبارت از برگهائی است که تغییر شکل یافته و حامل کیسه هائی می باشد (Sacs polliniques) که در آنها سلول در تولید می شود ، مجموعه پرچم را در یک گل آندروسه (Androcee) می نامند .

هر پرچم از دو قسمت تشکیل می شود :

یک قسمت زیرین که پهن یا استوانه ای شکل و عقیم می باشد و میله (Filet) نام دارد و در بالای آن قسمتی برجسته و باردار است که بساك (Anthere) نامیده می شود .این قسمت اخیر نیز شامل، کیسه های پهن می باشد و در وسط آن بافتی عقیم که ادامه بافت میله می باشد وجود دارد و آنرا رابط (Connectif ) می گویند . موقعی که دانه های گرده می رسد جدار کیسه گرده شکاف می خورد و دانه های گرده به خارج می ریزد.

مادگی (Pistil) – هر مادگی عبارت از یک برگی معمولی است که به دور رگبرگ اصلی خود لوله شده و دو لبه آن بهم چسبیده باشد و آنرا کا رپل (Carpelle) می نامند. هر کارپل از سه قسمت متمایز ساخته شده است :

 ١- تخمدان (Ovaire)

2- خامه (Style)

3- کلاله (Stigmate)

مادگی ممکن است از یک یا چندین کارپل تشکیل شده باشد که باشكال مختلف به یکدیگر پیوسته و حفره ای به وجود می آورد که دارای یک یا چند خانه می باشد.

عمل گل – عمل اصلی گل تولید دانه و بالنتيجه تشکیل گیاه جدید از نوع خود می باشد و برای اینکه دانه ببندد عمل آمیزش یا تلقیح (Fecondation) باید صورت گیرد.

آمیزش عبارت از متحد شدن دانه گرده باسلول ماده (Oosphere) می باشد. این عمل در سه مرحله انجام می یابد :

1- Pollinisation – که عبارت از انتقال دانه گرده بر روی کلاله است.

2-  Germination du grain de pollen  – که عبارت از تشکیل شدن دنباله گرده وانتقال سلول نر بر روی تخمچه است .

3- Fusion des gametes – که عبارت از اجتماع و یکی شدن دو سلول نر و ماده است.

دانه (Graine) پس از عمل آمیزش تخمچه یک رشته تغییراتی می دهد و تبدیل به دانه می شود دانه ممکن است مدتی به حال وقفه بماند و بعد جوانه بزند و گیاه جدیدی را به وجود آورد . دانه شامل یک قسمت زنده (جنین- آلبومن) ويکی قسمت پوسته است که از تغيير و تبدیل پوسته های تخم چه به وجود می اید . جنین در حقیقت گیاه کوچکی است و شامل ریشه ، ساقه و یک یا دولپه است و از همین جاست که نهاندانگان را به دو راسته تقسیم می کنند ، آنهائی که جنین در آنها دارای دولپه است گیاهان دو لپه ای Dicotyledones و آنهائی که فقط شامل یک لبه است گیاهان یک لپه ای Monocotyledones نامیده می شود. جنین ممکن است در وسط آلبومن قرار گیرد (کرچک) و یا در کنار آن واقع شود (گندم) . چنانچه دانه شامل جنین و آلبومن باشد دراین صورت دانه را آلبومن دار (Albuminee) می نامند و اگر دانه تنها جنین داشته و آلبومن آن صرف تغذيه جنین شده باشد لپه ها مملو از مواد غذائی می شود و حجیم به نظر می رسد و در اینصورت دانه را بدون آلبومن Exalbuminee می گویند. موقعی که جنین و آلبومن تشکیل می شود در پوشش های خارجی تخمچه نیز تغییراتی حاصل می گردد. گاهی هر دو پوسته نمو می کند و برای دانه دو پوشش تشکیل می دهد که داخلی را Testa و خارجی را Tegmen می نامند. در برخی دیگر از گیاهان مانند تیره آلاله پوشش داخلی تخمچه از بین می رود و پوشش خارجی (Primine) به دو پوشش دیگر تبدیل می شود و بدین ترتیب برای دانه در پوسته به وجود بیاید. بالاخره در بعضی از تیره های گیاهان دولپه ای تخم چه فقط دارای یک پوشش است که ضخیم می شود و پوسته دانه را تشکیل می دهد.

میوه

موقعی که تخمچه تبدیل به دانه می شود تخمدان نیز مبدل به ميوه (Fruit) می شود و دانه ها درون میوه قرار می گیرد به عبارت دیگر تشکیل میوه منوط به انجام عمل آمیزش و تبدیل تخمچه به دانه است و بنابراین باید گفت که هیچ میوه ای بدون دانه وجود ندارد این قاعده عمومی هم استثناء دارد بدین معنی که بعضی از میوه ها مانند موز بدون دانه تشکیل می شود و این میوه های بی دانه را Parthenocarpiques  می گویند. مواد غذائی که به مصرف نمو تخمچه ها می رسد تماما جذب تخمچه ها نمی شود و یک قسمت عمده آن را بافت های تخمدان جذب می کند و برای نمو تخمدان وتشكيل میوه مصرف می شود . میوه ها را بر حسب تعداد کارپل و وضع قرار گرفتن آنها به سه قسمت تقسیم می کنند :

1- میوه های ساده Fruits Simples – از گلی به وجود می آید که آلت ماده آن تنها دارای یک کارپل و یا از چند کارپل متصل به هم تشکیل شده باشد مانند لوبيا ، گوجه وغيره .

2- میوه های مرکب Fruits Multiples – دراینجا آلت ماده دارای چند کا رپل مجزا از یکدیگر می باشند مانند توت فرنگی.

3- میوه های مجتمع Fruits Composes – میوه های مجتمع اجتماعی از گلهای کوچک است که پهلوی یکدیگر قرار می گیرد و هر یک از آنها ميوه کوچکی را تشکیل می دهد در حالی که بنظر یک میوه ساده می اید مانند توت و انجير. بطور کلی هر میوه از دو پوسته تشکیل می شود که بین آنها یک بافت گوشتدار وجود دارد پوسته خارجی که آنرا برون بر Epicarpe می نامند و در بعضی از میوه ها ممکن است دارای کر ک هائی باشد مثل هلو ، زرد آلو و پوسته داخلی که درون بر Endocarpe نام دارد ممکن است گاهی اوقات حامل رشته هائی مملو از شیره باشد مانند نارنج ، پرتقال. از بین این دو پوسته قسمت میان بر Mesocarpe  وجود دارد که اغلب محتوی مواد قندی است و بر حسب اینکه این قسمت از میوه ضخیم و گوشتدار باشده میوه را گوشتدار F . Charnu می نامند و چنانچه نازك بماند و سخت شود میوه را خشک F . sec می خوانند.

میوه های گوشتدار

میوه های گوشتدار بر دو نوع است :

1- سته Baie – میوه گوشتداری است که دانه آنها در قسمت آبدار میوه غوطه ور است و Pepins نامیده می شود ، قسمت درون بر نیز بجای اینکه جداری بدور دانه تشکیل دهد نازك می ماند و از قسمت گوشتدار میوه مشخص نمی باشد. دراین نوع میوه گوشتدار قسمت برون بر نیز اغلب رنگین است مانند انگور سیاه ، گوجه فرنگی و غیره .

۲- شفت Drupes یا میوه های هسته دار میوه های گوشتداری است که دانه آنها در یک پوسته خشبی یا هسته قراردارد بدین معنی که قسمت درون بر سخت می گردد و تبدیل به هسته می شود مانند گیلاس، هلو ، زرد آلو ، بادام ، زيتون و نارنج وغيره.بطور کلی میوه های آبدار بخودی خود باز نمی شود و دانه آنها آزاد نمی گردد و تا زمانی که نرسیده باشد رنگش به واسطه کلروفیل سبز است بعلاوه محتوی مقداری مازو و اسید سیتریکی (نارنج وليمو) و اسید مالیک (سیب) واسید تارتریک (انگور ) می باشد که درحین نمو تحت تأثیر نور و حرارت تغییر و تبدیل می یابد و قسمتی از آنها اکسیده می شود و قسمت دیگر به قند ساکارز تبدیل می گردد که آنهم سپس به گلودر ولوولز (Levulose) مبدل می گردد . مثلا انگور و انجیر رسیده محتوی گلوکز و لوولز و هلو و زردآلو والوعلاوه بر اینها مقداری ساکارز دارا می باشد.

میوه های خشک- دراین میوه ها تخمدان بجای اینکه آبدار و محتوی مواد قندی یا روغنی باشد پوسته هایش سخت و خشبی می شود.

میوه های خشک نیز بر دو نوع است :

الف – میوه های خشک ناشكوفا (F . Secs Indehiscents) این میوه ها را معمولا آكن (Akene) یا فندقه می نامند و تعداد آنها بی اندازه زیاد است و یکدانه بیشتر ندارد مانند گندم سیاه و میوه های تیره مرکب مثل کاهو. آكن انواع مختلف دارد و عبارت است از :

دی آکن Diakene – که از دو آكن تشکیل شده که بهم چسبیده است مانند میوه های گیاهان تیره چتریها .

کاریوپس Caryopse – دراین نوع از میوه های خشکی پوسته های میوه کاملا به سطح دانه چسبیده است مانند میوه غلات و اینکه معمولا دانه گندم گفته می شود در حقیقت گندم دانه نمی باشد بلکه یک میوه کامل است.

سامار Samare – یک قسم آكن است که در آن قسمت برون بر طويل مي شود و يك نوع بال نازکی بوجود می آورد که برای انتقال دانه بوسیله باد کمک می کند در بعضی از گیاهان این بال مدور است (نارون) و در برخی دیگر طویل می شود (زيان گنجشک).

دی سامار Disamare – از اجتماع دو سامار بوجود می اید و هر یک دارای یک بال می باشد مانند افرا.

ب- میوه های خشک شکوفا (F . Secs Dehiscents) – این میوه ها که در موقع رسیدن به خودی خود باز می شود ودانه ها را به خارج می ریزد (مانند لوبیا ، شب بو وغيره) كپسول Capsule نام داشته و بر حسب طرز باز شدن كپسول انواع مختلف دارد.

1- برگه Follicule – عبارت از کپسولی است که بواسطه يك شكاف باز می شود مانند سیاهدانه.

2- نیامک Gousse – عبارت از کپسول درازی است که به واسطه دو شکاف طولی باز می شود مانند لوبیا ، نخود ، باقلا وغيره.

3- خورجین Silique – كپسول درازی است که به واسطه چهارشكاف طولی باز می شود مانند میوه اغلب گیاهان تیره خاجيها ، در اینجا دانه ها بروی یک تیغه میانی قرار دارد مانند شب بو.

4- مجری Pyxide – كپسول مدوری است که بوسیله سر پوشی باز می شود مانند خرفه (Mouron   rouge  )

سایر میوه های خشکی که به خودی خود باز می شود و جزو هیچیک از این چهار نوع نیستند بطور کلی کپسول نامیده می شود مانند میوه لاله، خشخاش و پنبه شکل.

روئیدن دانه

دانه موجود زنده ایست که تنفس می کند و اکسیژن را جذب و دفع انیدرید کربنیکی می نماید و چنانچه در محیط مساعدی قرار گیرد جنین که در داخل آن قرار دارد پوسته دانه را پاره می کند و با تغذیه از مواد ذخیره ای که در اختیار دارد گیاه جوانی از نوع خود بوجود می آورد. این مرحله تبديل دانه به گیاه را روئیدن (Germination) گویند.

شرایط روئيدن دانه – برای اینکه دانه بروید و گیاه تازه ای بوجود آورد شرایط چندی لازم است که بعضی از آنها داخلی و مربوط به خود دانه است و برخی خارجی و ارتباط با محیط دارد.

شرایط داخلی روئیدن دانه- به شرایط داخلی روئیدن دانه عبارتند از :

الف – دانه باید کامل باشد- یعنی قسمت جنین آن نمو معمولی خود را کرده باشد و مواد ذخيره دانه به حد کافی وجود داشته باشد تا دانه بتواند در موقع روئیدن که فاقد ریشه است از آن مواد استفاده کند. معمولا دانه هائی که ساختمان آنها ناقص باشد از دانه های کامل سبکتر است و چنانچه درظرف آبی ریخته شود به علت کمی وزن روی سطح آب قرار می گیرد و حال آنکه دانه های کامل سنگین و ته ظرف می رود. (این آزمایش تنها برای دانه های غلات و حبوبات است و در مورد دانه های روغنی که در صورت کامل بودن هم روی آب می ایستند صدق نمی کند).

ب – دانه باید رسیده باشد – یعنی جنین باید حداکثر نمو خود را کرده باشد معمولا ميوه و دانه با هم در یک موقع می رسند ولی بعضی دانه ها قبل از رسیدن میوه و برخی پس از رسیدن آن می رسند مثلا دانه های اغلب گیاهان تیره گل سرخی ها مانند آلو، هلو مدتی پس از رسیدن میوه وقت لازم است تا بحد کامل نموخود برسند وقبل از آن قدرت روئیدن را ندارند. در این مدت تغییرات فیزیکی و شیمیائی در درون دانه به وجود بیاید که حتمی و اساسی است ولی کاملا و به طور صحیح تا کنون معلوم نشده است. این تغییرات را رسیدگی اضافی ( Surmaturation) می گویند . این نکته در امر کشاورزی اهمیت ب سزائی دارد و از همین نظر است که بعضی از دانه ها را قبل از کاشتن باید بگذارند تا برسد ، برخی دیگر از دانه ها برعکس قبل از اینکه میوه نمو کامل خود را به پایان رساند در داخل میوه می رسند مانند میوه غلات و حبوبات که می توان آنها را در حالی که میوه شان هنوز سبز است یا ساقه آنها کاملا زرد نشده برداشت کرد و به کاشت آنها مبادرت ورزيد.

ج – دانه بایدقدرت روئیدن داشته باشد – به عبارت دیگر در موقع کاشت دانه باید زنده باشد. دوام این قدرت روئیدن بستگی با جنس مواد ذخیره ای دانه و همچنین ارتباط با شرايط خارجی (هوا ، رطوبت و حرارت) دارد مثلا دانه های روغنی به علت اکسیداسیون مواد چربی قدرت روئیدن خود را زود از دست می دهد . برعکس دانه آردی در صورتی که کاملا خشک باشد حتی در حرارت های خیلی پائین تر از صفر درجه مدت های زیاد این قدرت حفظ می کند.دانه های خشکه در صورتی که مجاور گازهای سمی قرار گیرند قدرت روئیدن خود را از دست نمی دهند و حال آنکه قارچها و لاروهای حشرات در مجاور گازهای سمی بکلی از بین می روند. دانه هرقدر مسن تر باشد قوه روئیدن آن کمتر خواهد بود و معمولا دانه هائی که سن آنها از دوسال بیشتر باشد بدردکشت نمی خورد .

شرایط خارجی روئیدن دانه– به شرايط خارجی روئیدن عبارتند از :

1- هوا – جنین برای تنفسی احتیاج بوجود هوا دارد ، تا موقعی که جنین در داخل دانه است احتیاجش کمتر است و از وقتی که دانه جوانه می زند بتدریج احتياج بیشتری به اکسیژن پیدا می کند. عمل شخم در زمین های زراعتی نه تنها برای آماده کردن زمین جهت نمو گیاه است بلکه قسمت عمده آن برای تهویه زمین و رساندن اکسیژن جهت تنفس دانه است.

۲- آب – آب از یکطرف برای متورم کردن دانه و پاره شدن پوسته آن جهت خروج جوانه های اولیه لازم است و از سوی دیگر برای تبدیل مواد ذخیره ای دانه به مواد قابل حل مورد نیاز است.

3- نور – در ابتدای روئیدن دانه چون از مواد ذخیره ای موجود در لپه ها استفاده می کند احتیاج به نور ندارد ولی همین که مواد ذخیره ای تمام شود و گیاه جوان مجبور گردد که مواد غذایی مورد نیاز خود را در زمین بوسیله ريشه ودرهوا بواسطة کلروفیل بدست آورد احتیاج به نور پیدا می کند و اگر در این موقع گیاه در تاریکی قرار گیرد پژمرده می شود و از بین می رود.

4-حرارت به حرارت برای نمو جنین بی نهایت مورد نیاز است ، در سرمای سخت اغلب دانه ها یخ می بندد و بیشتر هم آنها را در فصل بهار که آب و هوا معتدل است می کارند. دانه گندم که در پائیز کاشته می شود به واسطة قشری از خاك و همچنین برف زمستان ( که چندان هادی حرارت نیست) از سرما محفوظ می ماند و تا موقعی که حرارت پائین تر از ه درجه است دانه گندم جوانه نمی زند. حرارت لازم برای روئیدن دانه نسبت به نوع دانه فرق می کند و برای مردانه یکی حداقل و یکی حداکثر حرارت وجود دارد که اگر از اولی کمتر و يا از دومی بیشتر بشود روئیدن دانه ممکن نمی گردد. بین حداقل و حداکثر برای هر دانه درجه حرارتی وجود دارد که در آن حرارت دانه بهتر می روید و سریع تر نمو می کند ، این درجه حرارت Température optima می نامند.

تغييرات دانه در حین روئیدن – اگر دانه ای را که کاملا رسیده باشد در زمینی بکاریم تغییرات زیر در آن مشاهده می شود :

ابتدا بعلت جذب آب دانه متورم می گردد و پوسته خارجی آن پاره می شود سپس قسمت ریشه از آن ظاهر می شود و به طرف پائین و در زمین فرو می رود و به زودی موهای جذب کننده در انتهای آن هویدا می گردد ، در همین موقع ساير قسمتهای گیاه جديد بتدریج ظاهر می شود .

دراینجا دو حالت ممکن است اتفاق افتد.

در بعضی گیاهان مانند کرچک پس از اینکه ریشه ظاهر شود در جهت مخالف آن قسمت ساقه اوليه (Tigelle)  نمو می کند و لپه ها را با خود از زمین خارج می سازد و بطرف بالا می برد. این قسمت را که از پائین بالا نمو می کند و در حقیقت اثری از ساقه اصلی گیاه است Axe hypocotyle می نامند در همین موقع جوانه انتهائی تیژل که ژمول (Gemmule) نام دارد نمو می کند و اولین شاخه برگ دار در بالای لپه ها از آن به وجود می اید. این قسمت از ساقه را که از نمو ژمول به وجود می اید وبالای لپه ها ظاهر می گردد Tige epicotylee می گویند و این قسم دانه ها را که پس از کاشت از زمین خارج می شود و به وسیله تیژل درفاصله ای بالاتر از زمین قرار می گیرد Graines a cotyledons spiges  می نامند.

در برخی دیگر از گیاهان مانند نخود ، ذرت و غیره دانه در زمین باقی می ماند ولپه ها از زمین خارج نمی شود ولی در اینجا مانند حالت اول ابتدا ریشه ظاهر می شود و سپس از جوانه انتهائی ساقه اوليه اولین شاخه برگدار در جهت عکس ریشه به وجود می آید و از زمین خارج می شود به عبارت دیگر در این حالت Axe hypocotyle وجود ندارد و لپه ها از زمین بیرون نمی اید و تنها Tige epicotylee ظاهر می شود و این قسم دانه ها را Graine hypogee مي نامند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا